توانایی های ذاتی یک کارفرما چیست؟
افراد برای اینکه از یک کارمند ساده تبدیل به کارفرما شوند باید یکسری اصول را در نظر داشته باشند که در اینجا به بررسی بعضی از این اصول می پردازیم
اصل اول یادگیری :
مهمترین اصل کار فرما شدن یادگیری می باشد. زیرا اگر فرد شناخت کافی و صحیحی از موضوع کسب وکارش نداشته باشد و از دانش کافی دراین باره برخوردار نباشد چگونه می تواند به تنهایی کسب و کار خود را اداره کند. در نظر داشته باشید که یک کارفرما مطمئنا احتیاج به کارمندانی دارد که خود او باید مربی آنها برای یادگیری کسب و کارش باشد. با توجه به رقابت های شدیدی که در دنیای تجارت وجود دارد یک کارفرما باید دانش خود را در مورد بازار کار به روز کند. اگر از این اصل چشم پوشی کند و حتی کم اهمیت برایش باشد بزودی از بازار رقابت حذف خواهد شد.
بعضی از افراد معتقدند که تحصیلات دانشگاهی و اکادمیک هیچ تاثیری در کسب و کار آنها ندارد. باید بگوییم با توجه به پیچیدگی رقابت تنگاتنگ تجارت امروز نمی توان این نسخه را برای همه پیچید مگر اینکه شما جز یکی از این گروه ها باشید :
دانش شما فرا تر از چیزی است که در محیط تحصیل به شما آموزش می دهند.
در زمان تحصیل، هیچ چیز مشخصی به شما یاد نمی دهند.
مواردی که می آموزید نه ربطی به علاقه شخصی و نه زمینه کاری تان دارد.
مواردی که می آموزید را می شود با مطالعه شخصی و هزینه و زمان کمتر فرا گرفت.
محل تحصیل شما تنها فضایی برای سرگرمی و رفاقت و چشم و همچشمی و … است.
هزینه های تحصیل شما در صورت پس انداز می تواند خرج ده سال زندگی آبرومندانه تان را بدهد.
در کنکور درصدهایی زیر ۲۰ دارید و تنها برای کسب اعتبار شخصی در دانشگاهی مشغول تحصیل شده اید.
و …
شاید این سؤال برایتان ایجاد شود که درکدام بخش از فعالیت خود باید دارای دانش باشید ؟ باید بگوئیم که در همه قسمتها شما باید به قدر کافی دانش داشته باشید تا بتوانید بهترین ها را استخدام کنید. حال اگر شما جز کارفرمایان پر مشغله هستید و فرصت کافی برای تحصیلات دانشگاهی مرتبط ندارید. می توانید برای یادگیری از کلاس های دوره ای و یا مطالعه کتاب های مرتبط و یا جستجو در اینترنت بهره ببرید.
به عبارت دیگر باید گفت یک کارفرما باید تبدیل شود به یک دانشجویی که هیچ گاه فارغ التحصیل نمی شود.
اصل دوم دارای مقاومت بالا در برابر ناملایمات :
برای اینکه تبدیل به یک کارفرما شوید باید در مقابل خیلی از ناملایمات و کم لطفی ها مقاومت بالای داشته باشید به اصطلاح پوست کلفت باشید. اگر جز دسته افرادی هستید که سر هر مسئله ای ناراحت می شوید و یا جز افرادی هستید که همیشه بله قربان گو بوده اند بدانید نمی توانید کارفرمای خوبی باشید یک تاجر موفق باید حد وسط را نگه دارد.
اصل سوم دارای قدرت ریسک پذیری :
یکی از اصول مهم دیگر پذیرفتن ریسک و توانایی یادگیری قوانین جدید و به کار گیری آنها در مشکلات می باشد. مخصوصا از دهه 90 میلادی که بازار جهانی دارای نوسانات زیادی می باشد اگر فرد حس ریسک پذیری نداشته باشد به علت اینکه نمی تواند معامله ای انجام دهد در بازار پرتلاطم کسب وکار موفق نمی شود.
به عبارت دیگر باید گفت : یک کارفرما باید توانایی فعالیت در محیطی که امنیت شغلی ندارد را داشته باشد.
اصل چهارم پذیرفتن شکست:
یک کارفرما موفق با شکست تمام امید خود را ازدست نمی دهد بلکه سعی می کند بر روی کارهای مهمی تمرکز کند که برایش ایجاد فرصت می کند. به نقل از تد زالتر، مدیر مرکز مطالعات کارآفرینی و اشتغال در دانشگاه کارولینای شمالی که می گوید: شما باید فرصت طلب و درعین‌حال سازگارپذیر باشید. اگر شکست خوردید یا به بن‌بست رسیدید، بازهم از نو تلاش کنید.
اصل پنجم داشتن توانایی مدیریت:
بدون شک شما باید با کارمندان زیادی در کار سرو کار دارید و مطمئنا هر کدام از کارمندانتون دارای یکسری خصوصیات خوب و بد هستند که ممکن است در بین این افراد کارمندانی داشته باشید که با توجه به تخصص بالایی که دارند ولی تحت کنترل نیستند . شما به عنوان یک کارفرما باید بتوانید همه این افراد را مدیریت کنید و بتوانید از هر کدام از این افراد بر طبق توانایی هاشون کار و فعالیت طلب کنید.
به عبارت دیگر باید گفت:یک کارفرما باید بتواند شیوه های مختلف مدیریتی را برای اداره افراد متفاوت به کار بگیرد.
اصل ششم داشتن توانایی مهارت برنامه ریزی کردن :
مهارت برنامه ریزی برای هر نوع کار ومسئولیتی لازم و مفید است .در برنامه ریزی باید ابتدا و انتهای کار و همچنین اینکه این مسیر چگونه پیموده شود باید کامل نشان داده شود. برنامه ریزی موثر به مهارتهایی درزمینه های پردازش اطلاعات ، ارتباطات ،مذاکره با مسوولان و مدیرانی که منابع دراختیار آنهاست ، تعهد قابل اعتماد،برنامه ریزی تدریجی و مرحله ای ، تعیین تاریخ رویدادهای مهم و تسهیل در وظایف مدیریتی نیاز دارد.
7.اصل هفتم داشتن توانایی ایجاد گروه های کاری یا کار گروه:
یک کارفرما باید توانایی ایجاد و مدیریت این کارگروه ها را داشته باشد این کارگروه ها شامل چندین نفر با تخصص های مختلفی می باشد. که باید 1. کارفرما اهداف انها را کاملا مشخص کند 2.اینکه منابع مالی و غیر مالی مورد نظرشان را تأمین کنند 3 بتواند مدیریت و رهبری کند.
به عبارت دیگر باید گفت:یک کارفرما باید کارگروهی را به جای توجه به دستمزد و توزیع شغلی دارای ارزش باشد.
و در نهایت فردی که قصد تغییر موقعیت از یک کارمند ساده به یک کارفرمای موفق دارد باید این هفت اصل به همراه اصول بسیار دیگری را بداند تا بتواند با ذهنی باز و اگاه انتخاب کند . این تغییر موقعیت مثل دگردیسی کرم ابریشم می باشد که می تواند تبدیل به یک پروانه زیبا شود و یا برای همیشه از بین برود.
